loading...
جملات زیبا - علی شاه
میر علی فاطمی بازدید : 255 پنجشنبه 07 آبان 1394 نظرات (1)

تا خدا فاصله اي نيست بيا

با هم از پيچ و خم سبز گياه تا ته پنجره بالا برويم

و ببينيم خدا

پشت اين پنجره

لحظه اي کاشته است!

تا خدا فاصله اي نيست بيا با هم از غربت اين ناداني

سوي انديشه ادراک افق

مثل يک مرغ غريب

لحظه اي پر بزنيم

کاش ميشد همه سطح پر از روزن دل

بستر سبز علف هاي مهاجر ميشد

يا همان فهم عجيب گل سرخ

يا همين پنجره گرد غروب

تا مرا با تو از اين سادگي مبهم ترس

ببرد تا خود آرامش احساس پر از فهم وصال!

تا خدا فاصله اي بود اگر

من چه مي دانستم که اقاقي زيباست؟!

يا گل سرخ پر از سر خداست؟!

يا اگر بود که من لاي اوراق پر از سجده برگ

رمز تسبيح! نمي نوشيدم!

میر علی فاطمی بازدید : 225 چهارشنبه 14 مرداد 1394 نظرات (0)

 

الهی...

قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی

و به آزمون هایی دچارم که اگر دستم نگیری و مرا به آنها محک بزنی ، شرمنده خواهم شد

 

الهی... با این همه باکی نیست

زیرا من همچو تویی دارم

تویی که همانندی نداری

رحمتت را هیچ مرزی نیست

ای تو خالق دعا و مالک...

 

خودم و خانواده ام و دوستانم را عاشقانه به تو می سپارم پناه مان باش 

یا امان الخاعفین یا غیاث المستغیثین ،، و ای پناه بی پناهان 

 

آمین،،،

میر علی فاطمی بازدید : 113 چهارشنبه 14 مرداد 1394 نظرات (0)

خدایا تو را عاشقانه دیدم و غریبانه عاشقت شدم 

تورا بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم

تورا وفادار دیدم و بی وفایی نمودم ولی هر کجا که رفتم سرشکسته بازگشتم

تورا گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم 

اما...

تو مرا چه دیدی که همچنان بخشنده و توبه پذیر و مشتاق بنده ات ماندی؟

میر علی فاطمی بازدید : 659 چهارشنبه 14 مرداد 1394 نظرات (0)

به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی

به آسمان نگاه کن

کسی هست که عاشقانه تورا می نگرد و منتظر توست

اشک های تو را پاک می کند و دستهایت را صمیمانه می فشارد

تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت

و اگر باور داشته باشی می بینی

ستاره ها هم با تو حرف می زنند

باور کن که با او هرگز تنها نیستی

فقط کافیست عاشقانه به آسمان نگاه کنی...


میر علی فاطمی بازدید : 173 چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

 

 

خداوند متعال میفرمایند:

به عزت و جلال و بزرگواری و جایگاه مرتفع عرشم سوگند،
امید هر کس را که به جز به من امیدوار باشد حتماً و حتماً به وسیله ی نومیدی، خواهم برید و لباس مذلت و خواری در نزد مردم را حتماً حتماً به او خواهم پوشانید و او را از نزدیک شدن به بارگاهم حتماً حتماً دور خواهم ساخت!
آیا در سختی ها جز مرا آرزو میکند؟ و حال آنکه سختی ها همه بدست من است و به کسی به جز من امید بسته است؟
 و با حلقه ی فکر، درِ خانه ی غیر مرا میزند؟
و حال آنکه کلید در های بسته بدست من است و درِ خانه ی من به روی هر کسی که مرا بخواند باز است
و کیست آنکه در مصیبت هایش مرا آرزو کرد و من رشته ی اتصال او را با خودم در آن مصیبت بریدم؟
و کیست آنکه در مقصودی که داشت امید به من بست و من امیدش را قطع کردم؟


نگهداری آرزهای بندگانم را خودم به عهده گرفتم ولی آنها به نگهداری من راضی نشدند و آسمان هایم را از فرشتگانی که از تسبیح خوانی من ملالتی به خود راه نمیدهند پر کردم و به ایشان دستور دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندند ولی بندگانم به گفته ی من اعتماد نکردند.


آنکس که مصیبتی از مصیبتها، شب هنگام به سراغش میاید مگر نمیداند که به جز من هیچ کس بر برطرف نمودن آن مصیبت مالک نیست؟
آیا بنده ی من مرا چنین می بیند که منی که پیش از سوال کردن و درخواست، عطا میکنم، پس از آنکه درخواست کند و از من سوال کند اجابتش نمیکنم؟؟؟
مگر من بخیلم که بنده ی من مرا به بخل نسبت میدهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

مگر بخشایش و کرم از آن من نیست؟
مگر گذشت و رحمت بدست من نیست؟
مگر من محل آرزوها نیستم؟

پس چه کسی رشته ی آرزوها را به جز من میتواند قطع کند؟
آنان که آرزومندند مگر نمیترسند از اینکه به جز من بر کسی امید میبندند؟؟؟
اگر همه ی اهل آسمانها و زمینم همگی آرزوها داشته باشندو آنگاه من به هر یک از آنان به اندازه ی همه یآنچه همگی آرزو دارند بدهم به قدر ذره ای از ملک من کم نمیشود و چگونه ممکن است کم شود ملکی که من خودم قیم و برپا دارنده ی آن هستم؟



ای بدا به حال آنان که از رحمت من ناامیداند
و ای بدا به حال آنکه معصیت مرا بکند و احترام مرا نگاه ندارد


میر علی فاطمی بازدید : 201 چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 نظرات (0)
 
 
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
«لا اله الاّ اللّه‏» (و توحید)، دژ و حصار من است، هرکس وارد این قلعه شود، از عذاب من ایمن شود.

خداوند عزّ و جلّ فرمود:
اى فرزند آدم! هرروز، روزى تو مى‏ رسد، ولى بازهم غمگین مى‏ شوى، ولى از عمر تو کاسته مى ‏شود، اما اندوهگین نمى‏ گردى. چیزى مى‏ طلبى که تو را به طغیان مى ‏کشد، در حالى که به ‏اندازه کفایت دارى.

خداوند عزّ و جلّ فرمود:
اى فرزند آدم! براى راهى طولانى توشه بسیار برگیر و بار خود را سبک کن، چرا که راه، باریک است. و کار و عمل را خالص ساز، چرا که ارزیاب، بیناست. و خواب خود را براى قبر نگهدار و افتخار خویش را براى میزان و لذّت‏ هاى خود را براى بهشت. و براى من باش، تا براى تو باشم.

خداوند عزّ و جلّ فرمود:
هرگاه بخواهم خیر دنیا و آخرت را براى یک مسلمان فراهم کنم، براى او قلبى خاشع، زبانى ذاکر، جسمى شکیبا بر بلا و همسرى با ایمان قرار مى‏ دهم که هرگاه به آن همسر بنگرد، همسرش او را شادمان سازد و در غیاب شوهر، نگهدار ناموس و مال او باشد.

خداوند عزّ و جلّ فرمود:
اى فرزند آدم! من سه نیکى درباره تو کرده‏ ام:1. چیزهایى از تو را پوشاندم که اگر خانواده‏ ات مى‏ دانستند تو را به خاک نمى سپردند.2. وسعت رزق و روزى به تو دادم، آنگاه از تو قرض خواستم ، ولى تو نیکى و خیرى پیش نفرستادى.3. هنگام مرگ، مهلتى دادم تا در یک سوم دارایى خود وصیّت کنى، ولى تو خیر و نیکى پیش نفرستادى.

خداوند عزّ و جلّ فرمود:
بنده، با هیچ چیز مثل اداى آنچه بر او واجب کرده ام به من نزدیک نمى شود، بنده من پیوسته با انجام نوافل به جایى مى رسد که او را دوست مى دارم. و هرگاه او را دوست داشتم، براى او گوش و چشم و دست و پشتیبان خواهم بود. اگر مرا بخواند، اجابتش مى کنم و اگر از من بخواهد ، عطایش مى کنم.

خداوند عزّ و جلّ در تورات می فرماید:
به صاحب مالِ بسیار بگو که به ثروت فراوانش و توانگرى‏اش مغرور نشود. اگر مغرور است، پس صبح و شام، به مخلوقات طعام بدهد! به صاحب دانش بگو که به علم فراوان خود مغرور نشود. اگر مغرور است، پس بداند که چه زمانى مى میرد؟! و به صاحب بازوى نیرومند بگو که به قدرت خود مغرور نشود. اگر مغرور قدرت خویش است، پس مرگ را از خود دور سازد!

خداوند عزّ و جلّ در تورات می فرماید:
هرکس به تقدیر و قضاى من ایمان نیاورد و بربلاى من صبر نکند و بر نعمت هایم شکر نکند، پس پروردگارى غیر از من را برگزیند. هر کس صبح کند، در حالى که بر دنیا غمگین شود، بر من خشمگین شده است، هر کس در مقابل ثروتمندى به خاطر ثروتش تواضع کند، دو سوم دینش بر باد رفته است.

امام صادق علیه‏ السلام فرمودند: خداوند به پیامبرى از پیامبران وحى فرمود:
به مؤمنان بگو: لباس دشمنانم را نپوشند، و غذاى دشمنانم را نخورند، و راه و روشِ دشمنانم را نپویند، که (اگر چنین کنند) دشمن من مى‏شوند، همان طور که آنان دشمنان من هستند.

از امام صادق علیه ‏السلام روایت است که: خداوند متعال فرمود:
من بهترین شریک هستم، هرکس در عمل و عبادتى، دیگرى را شریک من قرار دهد، آن عمل را نمى پذیرم، مگر عملى که خالص براى من باشد.

از امام صادق علیه‏ السلام روایت است که: خداوند متعال فرمود:
مردم، عیال و نانخور من هستند . محبوب‏ترین افراد نزد من، کسانى ‏اند که به مردم مهربان‏ تر و در رفع نیازهایشان کوشاتر باشند.

امام صادق علیه‏ السلام فرمودند: از جمله آنچه خداوند به موسى علیه ‏السلام وحى فرمود و در تورات بر او نازل کرد، چنین بود:
همانا منم خداوند، هیچ معبودى جز من نیست. مردم را آفریدم و خیر و نیکى را هم آفریدم و آن را بر دستان کسى جارى ساختم که دوست مى دارم، خوشا به حال آن که خیر را بر دستان او جارى ساختم.منم خداوند، معبودى جز من نیست. مردم را آفریدم و شرّ را آفریدم و آن را بردستانِ هر که بخواهم جارى مى کنم. پس واى بر آن که بدى را بر دستان او جارى سازم.

رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله فرمودند: خداى متعال فرموده است:
کسى که سخن مرا طبق رأى ونظر خودش تفسیر کند (تفسیر به رأى) به من ایمان نیاورده است، و کسى که مرا به آفریده‏ هایم تشبیه کند، مرا نشناخته است. و کسى که در دین من قیاس را به کارگیرد، بر دین و آیین من نیست.

از امام باقر علیه ‏السلام روایت است که: خداوند متعال فرمود:
در اسلام، هر جمعیت و مردمى را که تن به ولایت و رهبرى هر پیشواى ستمگرى بدهند که از سوى خداوند نیست، حتما عذاب خواهم کرد، هرچند آن مردم در کارهاى خودشان نیکوکار و اهل تقوا باشند و حتما عفو و گذشت خواهم کرد از هر گروهى در اسلام ، که ولایت و رهبرى هر پیشواى دادگرى را که از سوى خداست، بپذیرند و گردن نهند ، هرچند آن مردم در (کارهاى) خودشان ستمگر و بدکار باشند.

از پیامبر اکرم صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله روایت است که: خداوند متعال فرمود:
اى فرزند آدم! با من انصاف نمى کنى! من با نعمت‏ها نسبت به تو دوستى و محبّت مى کنم، ولى تو با گناهان با من دشمنى مى کنى. خیر من بر تو نازل مى شود، ولى از تو بدى به طرف من بالا مى‏ آید، و پیوسته فرشته ‏اى بزرگوار، هر روز و شب، گزارش کارى زشت را از تو براى من مى‏ آورد.

امام باقر علیه ‏السلام فرمودند:
موسى علیه‏ السلام از پروردگارش سؤال کرد: خدایا! تو نزدیکى، تا با تو نجوا کنم، یا دورى که صدایت بزنم؟ خداوند به او چنین وحى کرد: اى موسى! من همنشین کسى هستم که مرا یاد کند.موسى گفت: چه کسى در پوشش و پرده توست، آن روز که جز پوشش تو، پوششى نیست؟ خداوند فرمود:آنان که مرا یاد مى کنند، من هم آنان را یاد مى ‏کنم، در راه من با یکدیگر دوستى مى کنند، من هم آنان را دوست مى دارم. اینان کسانى‏ اند که هرگاه بخواهم بر اهل زمین ، بدى و عذابى برسانم، آنان را یاد مى کنم و به خاطر آنان ، عذاب را از زمینیان دور مى ‏سازم.

امام صادق علیه‏ السلام فرمودند: خداى متعال به حضرت موسى علیه ‏السلام وحى فرمود:
اى موسى! به خاطر ثروت زیاد، خوشحال مشو و در هیچ حالى یاد مرا وامگذار، همانا ثروت زیاد ، گناهان را از یاد انسان مى برد و ترک یاد خدا سنگدلى و قساوت قلب مى آورد.

خداوند به عیسى بن مریم علیه‏ السلام وحى فرمود:
اى عیسى! از چشمانت اشک ها را و از قلبت خشوع را به من ببخش، دو چشمت را با سرمه اندوه، سرمه بکش ، آن گاه که اهل باطل مى‏ خندند. بر گور مردگان بایست و با صداى بلند، آنان را صدا بزن، باشد که از آنان پند خویش را بگیرى و بگو: یقینا من نیز از پیوستگان به شما خواهم بود.

خداوند متعال به حضرت موسى علیه‏ السلام فرمود:
اى موسى! تکبّر و فخر را واگذار، و به یاد آور که ساکن گور خواهى شد. این یاد آورى، تو را از شهوات باز بدارد.

میر علی فاطمی بازدید : 102 چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

 

 

 

 

 

از پیامبر گرامی اسلام این احادیث قدسی نقل شده است که :

 

 

 

 

-خداوند متعال فرمود:« من با بنده ای هستم که مرا ذکر بگوید و لبهایش با نام من حرکت کند.»

 

- خداوند  متعال فرمود:« وقتی مصیبتی در بدن و یا فرزند و یا مال به بنده ام وارد کردم و او آن مصیبت را صبر و تحمل نمود ، من در روز قیامت شرم دارم از این که از او حساب بکشم و یا نامه ی اعمالش را برای دیگران آشکار کنم.»

 

- خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) وحی فرمود:« شما امّت اسلام متواضع باشید.»

 

- خداوند متعال فرمود:« وقتی که من در قلب بنده ی مومنم از علاقه به طاعت خالصانه ی خودم آگاه شدم، امور زندگانی او را کفایت می کنم و هرکس خود را به غیر من مشغول کند (مرا فراموش کند) ، او جزو کسانی است که خود را مسخره می کند و نام او در دفتر زیانکاران نوشته شده است.»

 

- خداوند متعال فرمود:« این دین را من برای خود انتخاب کردم و پیروان این دین باید کسانی باشند که دارای سخاوت و حسن خلق باشند. پس ای امّت اسلام، مادامی که پیرو دین اسلام هستید ، این دو صفت را داشته باشید.»

 

- خداوند متعال فرمود:« اخلاص ، سرّی از اسرار من است و من آن را در قلب بندگانی قرار دادم که من آنها را دوست می داشتم.»

 

- خداوند متعال فرمود: «کسی که از خواندن قرآن متمتع شده بر من دعا کند و از من مسئلت بنماید ، من ثواب بهترین شکرکنندگان را به وی می دهم.  

 

 

 

 

 

 

 

میر علی فاطمی بازدید : 131 یکشنبه 20 مهر 1393 نظرات (0)

حدیث: ای بندگانم! من ظلم کردن را به خود حرام کردم

 

پبامبر (ص)  از خداوند روايت مي كند، روايت شده است كه خداوند مي فرمايد : اي بندگانم! من ظلم كردن را بر خود حرام كرده ام و آن را بين شما حرام گردانيده ام، پس به يكديگر ظلم نكنيد. اي بندگانم! همه ي شما گمراهيد، مگر كسي كه او را هدايت دهم، پس از من طلب هدايت كنيد، شما را هدايت مي دهم. اي بندگانم! همه ي شما گرسنه هستيد، مگر كسي كه من او را طعام دهم، پس از من طعام بخواهيد، شما را طعام مي دهم. اي بندگانم! همه ي شما برهنه هستيد، مگر كسي كه من او را بپوشانم، پس از من طلب پوشش كنيد، شما را مي پوشانم. اي بندگانم! شما شب و روز دچار خطا و اشتباه مي شويد و من بخشنده ي تمامي گناهانم، پس از من طلب بخشش كنيد، شما را مي بخشم. اي بندگانم! شما توان زيان رس اندن به من را نداريد، تا زيانم رسانيد و توان سودرساندن به من را نيز نداريد، تا به من سودي رسانيد. اي بندگان من! اگر اولين و آخرين و جن و انس شما بر يك حالت و حالت قلب متقي ترين فرد خودتان باشيد (يعني همه در بالاتر سطح از تقوا باشد)، اين هيچ چيزي به ملك و قدرت من نمي افزايد. اي بندگانم! اگر اولين و آخرين و جن و انس شما بر يك حالت و حالت قلب فاجرترين فرد از خودتان باشيد (اگر همه در آخرين درجه از فجور باشيد، مانند فاجرترين فرد از شما)، اين ذره اي از ملك من نمي كاهد. اي بندگانم! اگر اول و آخر و جن و انس شما همگي در يك دشت پهناور گرد آيند و از من كمك بخواهند و من نيز به تك تك آن ها، آنچه را خواسته اند، بدهم؛ از خزانه ي من چيزي كاسته نمي شود، مگر به اندازه ي آبي كه يك سوزن فرو برده شده در دريا با خود مي آورد! اي بندگان من! اين فقط اعمال شماست كه من آن ها را برايتان ثبت و ضبط مي كنم و روز قيامت [جزاي] آن را بي كم و كاست به شما خواهم داد، پس اگر كسي از شما به خيري دست يافت، بايد كه خدا را سپاس و ستايش بگويد و اگر كسي چيزي غير از اين نصيبش شد، نبايد جز  خودش كس ديگري را سرزنش كند.

 

 

حدیث: خداوند می فرماید: « مریض شدم و به عیادتم نیامدی »

پیامبر (ص) فرمودند: خداوند متعال در روز قيامت مي فرمايد: اي فرزند آدم! مريض شدم و به عيادتم نيامدي! بنده در جوابمي گويد: پروردگارا! چگونه تو را عيادت كنم، در حالي كه تو پروردگار جهانياني؟! خداوند مي فرمايد: آيا خبر نداشتي كه فلان بنده ي من مريض شد و تو به عيادتش نرفتي؟ آيا نمي دانستي كه اگر او را عيادت مي كردي، مرا در آنجا مي ديدي؟! اي فرزند آدم! از تو غذا خواستم و به من ندادي! در جواب مي گويد: خدايا! چگونه تو را طعام دهم، در حالي كه تو پروردگار جهانياني؟! خداوند مي فرمايد: فلان بنده ام [وقتي كه] از تو غذا خواست، به او غذا ندادي، آيا نمي دانستي كه اگر به او طعام مي دادي، [پاداش] آن را نزدم مي يافتي؟ اي فرزند آدم! از تو آب خواستم و به من ندادي، انسان مي گويد: خدايا! چگونه به تو آب مي دادم، در حالي كه تو پروردگار جهانياني؟ خداوند مي فرمايد: فلان بنده ام از تو آب خواست و به او ندادي، آيا نمي دانستي كه اگر به او آب مي دادي [پاداش] آن را نزدم دريافت مي كردي؟!

 

 

حدیث آخرین کسی که به بهشت میرود 

 

 از عبدالله بن مسعود روايت شده است كه گفت: پيامبر (ص) فرمودند: من مي دانم آخرين فردي كه وارد بهشت مي شود، مردي است كه راه مي رود و مي افتد و آتش به صورتش برخورد و آن را سياه مي كند و هرگاه از آن دور مي شود، به سويش برمي گردد و مي گويد: بزرگ و متعال و والامقام است آن كس (خداوند) كه مرا از دست تو نجات داد، به راستي به من چيزي بخشيده است كه به هيچيك از مخلوقاتش از اولين و آخرين نبخشيده است؛ آنگاه درختي برايش برافراشته مي شود (بر او ظاهر مي شود)، مي گويد: خدايا ! مر ا به آن درخت نزديك كن تا زير سايه اش بنشينم و از آب زير آن بنوشم، خداوند متعال مي فرمايد: اي انسان! شايد اگر اين را به تو ببخشم، چيز ديگري از من بخواهي؟ مي گويد: خير، خدايا! و با خدا عهد مي بندد كه چيز ديگري از او نخواهد؛ ولي خداوند متعال عذر او را مي پذيرد، زيرا مي داند كه او چيزي مي بيند كه نمي تواند بر نداشتن آن صبر كند، پس او را به آن نزديك مي كند و او نيز از سايه اش استفاده مي كند و از آبش مي نوشد؛ سپس درخت ديگري برايش برافراشته مي شود (بر او ظاهر مي شود) كه از درخت اولي بهتر و زيباتر است، پس مي گويد: خدايا! مرا به آن درخت نزديك كن تا از آبش بنوشم و زير سايه اش بنشينم، جز اين از تو چيزي نمي خواهم، خداوند مي فرمايد: اي انسان! مگر تعهد نكردي چيز ديگري از من نخواهي؟ سپس مي فرمايد: شايد اگر تو را به آن نزديك كنم، چيز ديگري از من بخواهي؟ ولي خداوند متعال عذر او را مي پذيرد، زيرا مي داند كه ا و چيزي مي بيند كه نمي تواند بر نداشن آن صبر كند، پس او را به آن نزديك مي كند و او زير سايه اش مي نشيند و از آبش مي نوشد؛ سپس درخت ديگري نزديك در بهشت برايش برافراشته مي شود (بر او ظاهر مي شود) كه بهتر از درخت هاي قبلي است، مي گويد: خدايا! مرا به آن درخت نزديك كن تا زير سايه اش بنشينم و از آبش بنوشم، چيزي غير از اين از تو نمي خواهم، خداوند مي فرمايد: اي انسان! آيا با من تعهد نكردي كه چيزي غير از آن (درخت دوم) نخواهي؟ مي گويد: بله، خدايا، فقط اين را به من بده، چيز ديگري ا ز تو نمي خواهم و خداوند متعال عذر او را مي پذيرد، زيرا مي داند كه او چيزي مي بيند كه نمي تواند بر نداشتن آن صبر كند، پس او را به آن درخت نزديك مي كند، وقتي نزديك آن درخت مي شود، صداي بهشتيان را مي شنود و مي گويد: خدايا! مرا وارد بهشت كن، خداوند مي فرمايد: چه چيزي باعث مي شود كه ديگر از من چيزي نخواهي (چه چيزي تو را راضي مي كند كه طلب نكني)؟ آيا اين تو را راضي مي كند كه دنيا و يك برابر آن را به تو ببخشم؟ مي گويد: خدايا! آيا مرا مسخره مي كني، در حالي كه تو پروردگار جهانياني؟ [در اينجا] ابن مسعود خنديد و به حاضرين گفت: آيا از من نمي پرسيد كه چرا خنديدم؟ گفتند: چرا خنديدي؟ گفت: پيامبر (ص) اين چنين خنديدند، گفتند: چه چيزي باعث خنده ي پيامبر (ص) شد؟ گفت: پيامبر از خنده ي پروردگار جهانيان خنديدند، بدان هنگام كه بنده گفت: آيا مرا مسخره مي كني، در حالي كه تو پروردگار جهانياني؟ خداوند فرمودند: من تو را مسخره نمي كنم، بلكه بر آنچه بخواهم توانايم.

 


حدیث آخرین کسی که از دوزخ بیرون می آید

 

از ابن مسعود روایت شده که پیامبر(ص) فرمودند: آخرین فردي كه وارد بهشت مي شود، مردي است كه راه مي رود و مي افتد و آتش به صورتشبرخورد و آن را سياه مي كند و هرگاه از آن دور مي شود، به سويش برمي گردد و مي گويد:بزرگ و متعال و والامقام است آن كس (خداوند) كه مرا از دست تو نجات داد، به راستيبه من چيزي بخشيده است كه به هيچيك از مخلوقاتش از اولين و آخرين نبخشيدهاست؛ آنگاه درختي برايش برافراشته مي شود (بر او ظاهر مي شود)، مي گويد: خدايا ! مر ابه آن درخت نزديك كن تا زير سايه اش بنشينم و از آب زير آن بنوشم، خداوند متعالمي فرمايد: اي انسان! شايد اگر اين را به تو ببخشم، چيز ديگري از من بخواهي؟ مي گويد:خير، خدايا! و با خدا عهد مي بندد كه چيز ديگري از او نخواهد؛ ولي خداوند متعال عذر او را مي پذيرد، زيرا مي داند كه او چيزي مي بيند كه نمي تواند بر نداشتن آن صبر كند، پساو را به آن نزديك مي كند و او نيز از سايه اش استفاده مي كند و از آبش مي نوشد؛ سپس درخت ديگري برايش برافراشته مي شود (بر او ظاهر مي شود) كه از درخت اولي بهتر و زيباتر است، پس مي گويد: خدايا! مرا به آن درخت نزديك كن تا از آبش بنوشم و زير سايه اش بنشينم، جز اين از تو چيزي نمي خواهم، خداوند مي فرمايد: اي انسان! مگر تعهد نكردي چيز ديگري از من نخواهي؟ سپس مي فرمايد: شايد اگر تو را به آن نزديك كنم،چيز ديگري از من بخواهي؟ ولي خداوند متعال عذر او را مي پذيرد، زيرا مي داند كه او چيزي مي بيند كه نمي تواند بر نداشن آن صبر كند، پس او را به آن نزديك مي كند و او زير سايه اش مي نشيند و از آبش مي نوشد؛ سپس درخت ديگري نزديك در بهشت برايش

 

 

 

مجادله مومنین با خدا در قیامت

از ابو سعید خدری روايت شده است كه گفت پیامبر(ص) فرمودند: مجادله و گفتگوي مؤمنين در قيامت با خداوند مبني بر نجات برادران شان كه در آتش افتاده اند، شديدتر از مجادله ي هريك از شما در دنيا مبني بر دفاع از حق و حقوق خود است؛ پیامبر(ص)فرمودند: آن ها مي گويند: خدايا! برادران مان، آن ها با ما نماز مي خواندند، با ما روزه مي گرفتند، با ما فريضه ي حج را به جاي مي آوردند. اما آن ها را در آتش اند اختي؛ پیامبر (ص) فرمودند: خداوند مي فرمايد: برويد و هركس از آن ها را شناختيد، بيرون بياوريد؛ پیامبر (ص) فرمودند: مي روند و آن ها را با چهره هايشان مي شناسند؛ آتش برخي را تا نيمه ي ساق ها در خود گرفته است و برخي را نيز تا قوزك پا، آن ها را بيرون مي آورند؛ سپس مي گويند: خدايا! آن هايي را كه به ما دستور دادي، از آتش بيرون آورديم؛ پيامبر(ص) فرمودند: خداوند مي فرمايد: بيرون بياوريد هركس را كه در قلبش به وزن ديناري (كنايه از مقدار كم) ايمان دارد؛ سپس فرمودند: بيرون بياوريد هركس را كه در قلبش به وزن نصف ديناري ايمان دارد، تا اين كه مي فرمايد: [بيرون بياوريد] هركس را كه ذره اي ايمان در قلبش است.

 

 

 

حديث: دوزخيان دچار گرسنگي مي شوند

 

از ابودرداء (ع) روايت شده است كه گفت: پيامبر (ص) فرمودند: دوزخيان دچار گرسنگي كرده مي شوند و عذاب آن ها را دوبرابر مي كند؛ آنگاه آنان طلب غذا مي كنند تا آن ها را از گرسنگي نجات دهد، پس غذايي از ضريع به آن ها داده مي شود؛ غذايي كه نه آن ها را سير مي كند و نه آن ها را از گرسنگي نجات مي دهد، باز دوباره طلب غذا مي كنند، پس غذايي به آن ها داده مي شود كه در گلوهايشان گير مي كند و آن ها را بيشتر اذيت خواهد داد، آن وقت وضعيت خود را در دنيا به ياد خواهند آورد كه براي پايين رفتن غذا از گلو، از نوشيدني استفاده مي كردند، پس نوشيدني طلب مي كنند، آب بسيار داغ در ظرفي با قلاب هاي آهني به آن ها داده مي شود، چنان داغ است كه هرگاه به صورت هايشان نزديك مي شود، صورت هايشان را كباب مي كند و هرگاه به شكم شان وارد شود، داخل شكم شان را پاره مي كند؛ سپس برخي به برخي ديگر مي گويند: نگهبانان جهنم را [به كمك] بخوانيد؛ آن ها را مي خوانند، آن ها نيز در جواب شان مي گويند: آيا مگر پيامبران تان آيه هاي روشن و دلايل آشكاري را برايتان نمي آوردند؟ مي گويند: بله، مي گويند: پس خودتان از خداوند درخواست كنيد، ولي درخواست كافران به جايي نمي رسد و جز سر در گمي و گمراهي نتيجه اي ندارد؛ پيامبر (ص) فرمودند: سپس برخي به برخي ديگر مي گويند: مالك را بخوانيد (مسؤول نگهبان هاي جهنم)؛ آن ها نيز مي گويند: اي مالك! از پروردگارت بخواه ما را بميراند تا از اين عذاب نجات يابيم؛ پيامبرفرمودند: و مالك به آن ها اينچنين جواب مي دهد: شما در اينجا مي مانيد و مرگ و ميري در كار نيست – اعمش مي گويد: به من خبر داده شد كه زمان دعاي دوزخيان و جواب مالك، هزار سال طول مي كشد – پيامبر (ص) فرمودند: برخي به برخي ديگر مي گويند: پروردگارتان را بخوانيد، زيرا هيچكس بهتر از پروردگارتان نيست، آن ها نيز مي گويند: خدايا! بدبختي ما كه ناشي از معاصي است، بر ما چيره گشته است و ما مردما ني گمراه بوديم، خدايا! ما را از آتش دوزخ بيرون بيار و اگر بعد از نجات به كفر و عصيان و انجام معاصي برگشتيم، آن وقت ما ستمگر خواهيم بود و مستحق هرگونه عذاب هستيم؛ پيامبر (ص) فرمودند: خداوند به آن ها جواب مي دهد: خفه شويد و بدانجا برگرديد و با من سخن نگوييد؛ آن وقت، اينجاست كه از هر خيري مأيوس مي شوند و شروع به آه كشيدن و  حسرت خوردن و واويلاگفتن مي كنند.

 

 

 

حديث: اثبات اين كه مؤمنين پرودرگارشان را در آخرت مي بينند

 

از پيامبر (ص) روايت شده است كه فرمودند: وقتي كه بهشتيان وارد بهشت مي شوند، خداوند متعال مي فرمايد: آیا افزون بر نعمت هايي كه به شما بخشيده ام،چيز ديگري مي خواهيد؟ بهشتيان عرض مي كنند: آيا چهره هايمان را شاداب و نورانينكردي؟ آيا ما را به بهشت داخل نكردي و از آتش جهنم نجات ندادي؟ پيامبر (ص) فرمودند: آنگاه پرده برداشته مي شود [و آنان به پررودگارشان نظر مي كنند] و ديگر پيش آن ها چيزي محبوب تر از نظر به پروردگار به آنان (بهشتيان) داده نشده است. از جابر بن عبدالله روايت شده است كه گفت: پيامبر (ص) فرمودند: بهشتيان در نعمت هاي بهشتي خويشند كه ناگهان نوري بر آن ها مي تابد، سرهايشان را به سوي نور بلند مي كنند، خداوند از بالايشان بر آن ها مشرف مي شود و مي فرمايد: اي بهشتيان! سلام و درود بر شما باد؛ پيامبر (ص) فرمودند: اين (سلام) همين كلام خداوند در قرآن سوره (یس:58) است،« از سوي پروردگار مهربان به ايشان (بهشتيان) درود و تهنيت گفته مي شود » پیامبر (ص) فرمودند: پس خداوند به بهشتيان نظر مي كند و آن ها نيز به خداوند نظر مي كنند و تا زماني كه به خداوند مي نگرند،به هيچ نعمتي توجه نمي كنند، اين نگريستن ادامه دارد تا اين كه برايشان حجاب فرود آورده مي شود، اما نور و بركتش بر آن ها در جايگاه شان باقي مي ماند.

 

 

 

حديث: خطاب خداوند به بهشتيان

 

از ابوسعيد خدري روايت شده است كه گفت: پيامبر (ص) فرمودند: خداوند به بهشتيان مي فرمايد: اي بهشتيان! آن ها جواب مي دهند: لبيك اي پروردگار! ما فرمانبردار و آماده ي خدمتيم! خداوند مي فرمايد: آيا راضي و خشنود شده ايد؟ مي گويند: چرا راضي نباشيم و حال آن كه تو به ما نعمت هايي ارزاني داشته اي كه به هيچيك از مخلوقاتت نبخشيده اي، خداوند مي فرمايد: من بهتر از اين را به شما مي بخشم، مي گويند: پرودگارا! چه چيزي بهتر از اين است؟ مي فرمايد: رضايت و خشنوديم را بر شما نازل مي كنم و بعد از آن هرگز از شما ناراضي نمي شوم.

 

 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداوند هرگز از مؤمنين ناراحت و خشمگين نشده است، اما معني اين كه فرمودند: و بعد از آن هرگز از شما ناراحت نمي شوم دادن يك نوع اطمينان خاطر به بهشتيان است، مبني بر اين كه هميشه و جاودانه در اين جايگاه پر از رحمت و مغفرت و نعمت باقي خواهند ماند.

 

 

 

حديث: خداوند مي فرمايد: از دوزخ بيرون بياوريد هركس را كه

به اندازه ي سنگيني دانه اي خردلي ايمان در قلبش است

 

از ابوسعيد خدري روايت شده است كه پيامبر (ص) فرمودند: وقتي كه بهشتيان وارد بهشت مي شوند و دوزخيان وارد دوزخ، خداوند خطاب به فرشتگانش مي فرمايد: هركس را كه به اندازه ي سنگيني دانه ي خردلي ايمان در دلش وجود دارد، از آتش بيرون بياوريد؛ انگاه آن افراد در حالي كه سوخته و سياه و تبديل به زغال شده اند، از آتش بيرون آورده و در رودخانه ي حيات انداخته مي شوند و آنان همچون آن دانه اي كه در مسير سيل – يا (شك راوي) در وسط سيل – مي رويد، جان مي گيرند و پيامبر (ص) فرمودند: ديده ايد كه چگونه زردفام و خميده و پيچان، مي رويد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

از تمامي اين مباحث كه بگذريم ما مسلمانان به آنچه از پيامبر(ص) به طور يقين رسيده است، مؤمن خواهيم بود و در باره ي كيفيت آن جستجو نخواهيم كرد و تمامي اين مسايل را از قدرت لايزال خداوند، بعيد نمي دانيم.

 

 

 

 

حديث: نابودشدن مرگ بر پل صراط

 

از ابوهريره روايت شده است كه گفت: پيامبر (ص) فرمودند: روز قيامت مرگ آورده مي شود و بر پل صراط ايستانده و گفته مي شود: اي بهشتيان! بهشتيان با ترس از اين كه از جايگاهي كه در آن هستند، خارج شوند، مي آيند و متوجه صدايي كه آن ها را مورد خطاب قرار داده است، مي شوند، سپس گفته مي شود: اي اهل آتش! دوزخيان نيز با خوشحالي و به اين اميد كه از آتش نجات يابند، مي آيند و متوجه صدايي كه آن ها را مورد خطاب قرار داده است، مي شوند؛ سپس خطاب به آن ها گفته مي شود: آيا اين را مي شناسيد؟ جواب مي دهند: بله، اين مرگ است؛ پيامبر (ص) فرمودند: آنگاه امر مي شود كه مرگ بر  پل صراط ذبح و از بين برده شود و آنگاه، خطاب به هردو گروه گفته مي شود: در جايي كه هستيد و مستقر شده ايد، جاودانه بمانيد، زيرا در آنجا جاودانگي است و ديگر مرگي نيست.

 

 

 

میر علی فاطمی بازدید : 105 چهارشنبه 16 مهر 1393 نظرات (0)

 

 

 

 

 

پیامبر اسلام (ص) فرمودند: خداوند فرشته هايي » 

(مأموراني) دارد كه در راه ها [ي زمين] مي گردند و اهل ذكر را جستجو مي كنند. پس

هرگاه گروهي را ديدند كه خدا را ياد مي كنند، يكديگر را صدا مي زنند و مي گويند: بياييد 

آنچه می خواستید(مجلس ذکر) اینجاست. پیامبر(ص) فرمودند: فرشتگان اطراف آن ها را

 مي گيرند و با بال هايشان آن ها را تا آسمان دنيا مي پوشانند (محافظت مي كنند). پيامبر

فرمودند: سپس پروردگارشان در حالي كه به [وضع و احوال] بندگانش از هركس ديگري

داناتر است، از فرشته ها مي پرسد: بندگانم چه مي گويند؟ فرشتگان جواب مي دهند. خدايا!

تو را تسبيح و تكبير و تمجيد مي گويند و سپاس و ستايش تو را به جاي مي آورند.

خداوند مي فرمايد: آيا مرا ديده اند؟ فرشتگان مي گويند: خير، تو را نديده اند. خداوند

مي فرمايد: اگر مرا مي ديدند، چه (حال و وضع شان چگونه بود)؟ فرشتگان مي گويند: اگر

تو را مي ديدند، بيشتر از اين تو را عبادت مي كردند و بيشتر از اين تو را تسبيح مي گفتند

و تو را سپاس و ستايش مي كردند. خداوند مي فرمايد: از من چه مي خواهند؟ فرشتگان

مي گويند: از تو بهشت مي خواهند. خداوند مي فرمايد: اگر بهشت را مي ديدند، (حال و

وضع شان چگونه بود)؟ فرشتگان مي گويند: اگر آن را مي ديدند، حرص شان براي آن

بيشتر بود و بيشتر از اين آن را طلب مي كردند و بيشتر از اين بدان ميل مي كردند. خداوند

مي فرمايد: از چه چيزي به من پناه مي برند؟ فرشتگان مي گويند: از آتش جهنم. خداوند

مي فرمايد: آيا آن را ديده اند؟ فرشتگان مي گويند: خير، آن را نديده اند. خداوند مي فرمايد:

اگر آن را مي ديدند، (حال و وضع شان چگونه مي بود)؟ فرشتگان مي گويند: اگر آن را

مي ديدند، بيشتر از اين از آن فرار مي كردند و بيشتر از اين از آن مي ترسيدند. پس خداوند

می فرماید: اي فرشتگان! شما را گواه مي گيرم كه آن ها را بخشيده ام. پيامبر مي فرمايند: 

يكي از فرشتگان عرض مي كند: [خدايا!] در ميان شان كسي است كه جزو آن ها نيست (با

هدف ذكر در ميان آن ها ننشسته است) بلكه براي كاري غير از ذكر به ميان شان آمده

است. خداوند مي فرمايد: آن ها باهم نشسته اند و در يك جمع مي باشند و كسي كه

همنشين آنان شود اهل شقاوت نخواهد بود. (همنشين اهل ذكر – گرچه نيت ذكر هم نداشته

باشد-بهره مند می گردد «)

                                                                                       (جامع الاحادیث/اهميت ذكر خدا)

 

 

 

 

 

از بن عمر روایت شده است  كه پيامبر (ص) به او فرمودند:که یکی از بندگان خدا

 [در مناجات با خدا] گفت: خدايا! تو را سپاس، آنچنانكه شايسته ي مقام و عظمت

پادشاهي و بزرگي و جلال توست، نوشتن [اندازه ي جزا و پاداش] اين ذكر بر دو فرشته ي

[مأمور]، سنگين آمد و نمي دانستند كه چگونه [مقداري جزاي] آن را بنويسند،

پس به آسمان رفته عرض كردند: خدايا! فلان بنده ات سخني را گفت كه نمي دانيم چگونه

[جزاي] آن را بنويسيم؟ خداوند متعال – در حالي كه خود از هركس ديگري به آنچه

بنده اش گفته، داناتر است – فرمود: بنده ام چه گفت: عرض كردند: خدايا! او گفت: خدايا!

تو را سپاس آنچنانكه شايسته ي مقام و عظمت پادشاهي و بزرگي و جلال توست،

خداوند بزرگ به آن دو فرشته فرمود: آنچنانكه بنده ام گفته است، سخن او را بنويسيد تا

.« زماني كه مرا ملاقات مي كند، آن وقت خودم پاداش آن را به او خواهم.»

 

 

 

حدیث پیامبر (ص):

این اذکار را بسیار تکرار می کردند

« سبحانَ اللهِ وبحمده َأستغفر اللهَ وأَتوب الیه »

                                                                                          (جامع الاحادیث/ص31)

 

 

 

 

 

از بن مالک روايت شده است كه گفت: پيامبر(ص) فرمودند:هرگاه دو فرشته ی

 مأمور نوشتن اعمال انسان كه نامه ي اعمال او در شب يا روز را نزد خدا مي برند

و خداوند در اول و آخر نامه ي اعمال بنده، كار نيكي را مي يابد كه انجام داده است،

مي فرمايد: شما را شاهد و گواه مي گيرم [اي فرشتگان مأمور] كه اين گناهان وسط نامه ي

اعمال بنده ام را [به خاطر كار نيكي كه در اول و آخر نامه ي اعمالش انجام داده و ثبت

.« شده است]، بر او بخشيدم.

                                                                                   

                                                                                                 (جامع الاحادیث/شماره2)

 

 

 

 

 

 

 

از ابو هریره روایت شده که پیامبر اسلام(ص) فرمودند:

خداوند متعال می فرماید:« ای فرزند آدم ،وقتي كه انسان به زمانه دشنام مي دهد مرا اذيت

مي كند و اين در حالي است كه من زمانه هستم، [يعني همه ي] كارها در دست و تحت

فرمان و دستور من است. شب و روز را من به گردش درمي آورم (حوادث و اوضاع زمانه را من

 مي آفرينم»

 

                                                                                          (جامع الاحادیث/تصحیح عقیده)

 


 

 

 

میر علی فاطمی بازدید : 121 شنبه 12 مهر 1393 نظرات (0)

 

 

 

 

قال الله عزوجل:

من در زمین و آسمان نمی گنجم

ولی قلب بنده مومنم مرا در خود جای می دهد.    (کافی جلد2 / ص 182)                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                              

 

 

قال الله عزجل:

در نهان و نیز در شادمانی مرا یاد کن تا در غفلت ها و سختی ها به یاد تو باشم.     (امالی صدوق /254)

 

 

 

 

قال الله عزوجل:

ای موسی!

ارزو های خود را در دنیا طولانی مکن تا قلبت سخت و قسی شود

چون اشخاص سنگ دل از من دور هستند.

                                                                                       (کلیات حدیث قدسی/ص 84)

 

 

 

 

قال الله عزوجل:

حدیث قدسی

من شش چیز را در شش جای قرار دادم ولی مردم آن را در شش جای دیگر طلب می کنند و هرگز به آن نمی رسند:

علم را در گرســــــــــنگی قرار دادم      مردم آن را در سیـــــــــــــــری دنبال می کنند

عزت را در نـــــماز شـــب قرار دادم      مردم آن را در دستگاه سلاطین دنبال می کنند

ثروت را در قناعـــــــــــت قرار دادم               مردم آن را در کثرت مال دنبــال می کنند

استجابت دعا را در لقمه حـلال قرار دادم       مردم آن را در قیـل و قال دنبال می کنند

بلند مرتبگی را در تواضـــــــــع قرار دادم                 مردم آن را در تکبر دنبال می کنند

راحتی را در بهــــــــشت قرار دادم      مردم آن را در دنــــــــــــــــــــــیا دنبال می کنند

 

 

 

 

 

قال الله عزوجل:

ای احمد!

پرهیزکاری زینت مومن و ستون برپایی دین

است.

(ارشاد القلوب 1/203)

 

 

 

میر علی فاطمی بازدید : 128 جمعه 04 مهر 1393 نظرات (0)

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

اوصاف عابدان:

 

ای احمد ! می دانی که چه هنگام بنده من , بنده واقعی و عابد راستین محسوب می شود ؟ عرض کردند: خیر ای پروردگار من. فرمود : وقتی که هفت خصلت در او جمع گردد, شایسته این نام خواهد شد:

1-تقوایی که او از محرمات حفظ کند.

2- سکوتی که او را از حرف بیهود مهار کند.

3-ترسی مه هر روز به واسطه آن گریه اش افزون گردد.

4-حیایی که در خلوت از من شرم بنماید.

5- خوردن به اندازه ای که رفع نیاز او شود.

6-کینه نسبت له دنیا به جهت آن که من نسبت به آن کینه دارم.

7-عشق به خوبان به دلیل آن که من به آنها عشق می ورزم.

   

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

اوصاف عاشقان حق:

 

ای احمد ! هر کس که ادعای عشق و محبت به من بکند این طور نیست که عاشق من باشد. کسی عاشق من است که: غذایش اندک , لباسش خشن و خوابش در حال سجده و نمازش طولانی باشد و همواره سکوت پیشه کند و بر من توکل کند و مسجد را به عنوان خانه و دانش را رفیق خود انتخاب کند , و در طلب رضای من باشد و از تبه کاران دوری گزیند و به یاد و ذکر من مشغول و همواره در حال تسبیح و تقدیس من باشد , در پیمان خود صادق و به عهد خود وفادار باشد , قلبش پاک و در نماز ملتهب و برافروخته و در انجام واجبات کوشا و نسبت به پاداشی که نزد من است راغب و مایل و از عذاب من هرسناک و با عاشقان من نزدیک و همنشین باشد.

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

تاثیر دنیا دوستی:


ای احمد ! اگر کسی به اندازه اهل آسمان و زمین نماز بخواند و به اندازه اهل آسمان و زمین روزه بگیرد و مانند فرشتگان چیزی نخورد و مانند برهنگان لباس نپوشد , ولی من ذره ای از محبت دنیا یا سمعه و ریا یا ریاست دنیا یا زخاف و تشریفات دنیایی را در دل او بیابم , او را از همنشینی خودم محروم می کنم و محبتم را از قلبش بیرون می نمایم. سلام و رحمت و محبت من بر تو باد , و ستایش مخصوص پروردگار عالمیان است.

 

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

آثار کم خوری و کم حرفی:

 

ای احمد ! وقتی که بنده شکمش گرسنه و زبانش از گفتار محفوظ باشد به او حکمت می آموزم پس اگر این انسان کافر باشد این حکمت به ضرر او و حجتی علیه خود او خواهد بود ولی اگر مومن باشد حکمت او نور برهان و شفا و رحمت است.

پس آنچه را که تاکنون نمی دانسته , اکنون می داند و آنچه را که تاکنون نمی دیده , اکنون می بیند پس نخستین چیزی که را که می بیند عیوب خویش است قبل از آن که به عیب دیگران بپردازد , و ریزه کاری ها و دقایق علمی را به او می نمایانم تا شیطنت در-قلب و فکر و اندیشه- او وارد نگردد.

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

لزوم حفظ زبان:

 

ای احمد ! هیچ عبادتی نزد من از سکوت و روزه محبوب تر نیست , پس هر کس که روزه بگیرد و زبان خود را حفظ نکند مثل کسی است که به نماز بایستد ولی چیزی نخواند. پس به چنین نمازگذاری فقط پاداش بپاخاستن او را می دهم ولی پاداش عبادت کنندگان را به وی نخواهم داد.

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

وحدت در اراده و زبان:


ای احمد ! اراده خود را یک اراده قرار بده; در نتیجه زبانت را یک زبان قرار بده , و بدنت را زنده بدار , هرگز غفلت پیدا نکن , کسی که از اهل غفلت باشد من در بند آن نیستم که در کدام وادی هلاک می شود.

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

 

 

ضرورت استفاده از عقل:

 

ای احمد ! عقل خود را قبل از آنکه از دست برود به کار انداز. هرکسی که از عقل خود استفاده کند اشتباه و طغیان نمی کند.

ای احمد ! هرگز غفلت نداشته باش. هرکس که از من غفلت داشته باشد برای من مهم نیست که در کدام وادی به هلاکت می رسد.

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

دلیل برتری پیامبر اسلام(ص):


ای احمد ! آیا می دانی که چرا تو را بر سایر پیامبران برتری و فضیلت دادم ؟ عرض کردند: خیر , نمیدانم ای خدای من. فرمود: بواسطه یقین و خوش اخلاقی و سخاوت و مهربانی با مردو. و همچنین برگزیدگان و اوتاد زمین هم که اوتاد زمین شدند به خاطر همین صفات و ویژگی هاست.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

حیات گوارا و جاوید:

 

ای احمد ! آیا می دانی زندگی گوارا و حیات جاوید چیست ؟ عرض کردند: نمی دانم  ای خدای من. فرمود: زندگی گوارا آن است که صاحب آن از یاد من غافل نگشته , نعمت من را فراموش نکرده و نسبت به حق من جاهل نباشد. روز و شب در پس کسب رضایت من است

و اما حیات جاودان آن است که ( صحاب آن ) برای خود به گونه ای عمل می کند که دنیا در نظرش بی ارزش و در چشمش کوچک و آخرت بزرگ و با عظمت است و خواسته من بر خواسته خویش مقدم می دارد و در طلب رضای من است  و حق مرا بزرگ می شمارد و همواره توجه دارد که من نسبت به او آگاه هستم , و شب و روز هر وقت که می خواهد گناه و معصیت بکند , می داند که من مواظب او هستم و قلب خود را از هرچه که نمی پسندم پاک می کند و نسبت به شیطان و وسوسه های او کینه می ورزد. و برای ابلیس هیچ راه سلطه و نفوذی در مملکت دل خویش باقی نمی گذارد وقتی که چنین حالات و روخیاتی پیدا کرد , در قلب او عشق و محبتی می گذارم که قلب و فراغت و اشتغال و تلاش او منحصرا برای من باشد و سخن او را همواره ذکر نعمت هایی که بر اهل محبت خویش ارزانی داشته ام قرار می دهم و چشم و قلب او را می گشایم تا با گوش جانش بشنود و با چشم قلبش جلال و عظمت من را ببیند. و دنیا را بر او تنگ می گردانم و نسبت به لذت های دنیایی در او کینه ای به وجود می آوردم. و از دنیا او را به گونه ای بر حذر می دارم که شبان , گوسفندان خود را از چریدن در چراگاه های خطرناک و هلاکت آفرین بر حذر می دارد. پس وقتی که چنین شد به شدت از مردم فرار می کند , و از دنیای فانی به سرای باقی و از عالم شیطنت به سرزمین رحمت منتقل می شود.

ای احمد ! من چنین کسی را لباس هیبت و عظمت می پوشانم. و این است زندگی گوارا و حیات ابدی , و این است مقام اهل رضا.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

پاداش طالبان رضای حق:

 


هر کسی که عمل به رضای من کند سه خصلت به او می بخشم که همواره با آن ها به سر می برد: به او نحوه شکرگذاری را می آموزم که هرگز آمیخته با جهل و نادانی نباشد. و به او ذکر و یاد خودم را به گونه ای می آموزم که هیچ گاه فراموشی از یاد من برای او حاصل نشود. و به او عشقی می دهم که هرگز محبت دیگران را بر محبت من مقدم ندارد.

پس وقتی که به من عشق ورزید , من نیز به او عشق می ورزم و چشم و دل او را به جلای خویش می گشایم. پس دوستان خاص خود را از او مخفی نمی کنم و در شب تار و روز روشن با او به مناجات می پردازم تا حدی که از گفتگو و همنشینی با دیگران خودداری نماید. و سخن خودم و فرشتگانم را به گوش او می رسانم , او را بر اسراری آگاه می گردانم و به او جامه حیا می پوشانم به گونه ای که همه از او شرم و حیا داشته باشند.

بر روی زمین راه می رود در حالی که گناهش آمرزیده است. و قلب او را آگاه و بصیر می گردانم , و چیزی را از بهشت و جهنم از او مخفی نمی کنم و آنچه را که بر مردم در رستاخیز می گذرد در همین دنیا به او نشان می دهم که چه صحنه های هولناک و وحشتناکی وجود دارد و چگونه ثروتمندان و نادانان را محاکمه و محاسبه می کنم. و قبر او را نورانی کرده و فرشته های ( منکر ) را می فرستم تا از او سوال کند. او ناراحتی مرگ و تاریکی قبر و لحد و وحشت عالم برزخ را نمی بیند , تا آنگاه که برای سنجش اعمال او میزان را نصب و نامه عملش را باز می کنم. و بین خود و او هیچ مترجمی قرار نمی دهم. این صفات عاشقان من بود.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

 

 

 اجزای عبادت و آثار روزه:

 

 

 

 

ای احمد ! عبادت , ده بخش ایت. نه بخش آن دنبال کسب حلال بودن است پس اگر خوردنی و آشامیدنی خود را از راه حلال تهیه کردی در حفظ و حمایت من خواهی بود پیامبر (ص) پرسیدند: خداوندا ! برترین و اولین عبادت چیست ؟ فرمود: آغاز عبادت , روزه و سکوت است. عرض کردند: پروردگارا ! اثر روزه چیست ؟ فرمود: روزه باعث پدید آمدن حکمت است و حکمت موجب شناخت و شناخت موجب یقین است , پس هرگاه که بنده به مقام یقین رسید , در بند سختی یا آسانی زندگی نیست.

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦ 

 

توصیف بنده در وقت مرگ:


وقتی که بنده من در حال سکرات مرگ باد , فرشتگان بالای سر او می استند در حالی که به دست هر کدام از آن ها جامی از آب کوثر و جامی از شراب بهشتی است , به روح او می نوشانند تا سکرات موت و سختی آن از بین برود , و او را به بشارتی بزرگ مژده می دهند و می گویند: خوش آمدی و مقدمت مبارک باد ! تو بر خدای عزیز , کریم , حبیب و نزدیک وارد می شوی. پس روح او از جوار فرشتگان پرواز می کند و به پیشگاه پروردگار در کمتر از یک شچم به هم زدن صعود می کند و دیگر بین او و بین پروردگار , پرده و حجابی نیست. خداوند مشتاق دیدار اوست و او را لب چشمه های در کنار عرش می نشاند. سپس به او می گوید: دنیا را چگونه رها کردی ؟ جواب می دهد: خدایا ! به عزت و جلالت که من نسبت به دنیا شناختی ندارم. من از آغاز تولد از تو اندیشناک بودم. خداوند می فرماید: راست گفتی ای بنده من. تو جسمت در دنیا , ولی روحت با من بود. همه اسرار و کار های آشکار تو در نظر من بود. هرچه می خواهی درخواست کن تا به تو بدهم , تمنا کن تا برآورده سازم. این بهشت من برای تو مباح است پس در آن پر و بال بگشای. و این جوار من است پس در آن ساکن شو. پس روح عرض می کند: خداوندا ! تو بودی که خودت را بر من شناساندی , پس من از همه خلایق به وسیله این معرفت و شناخت بی نیاز شدم. قسم به عزت و جلالت که اگر رضایت تو در آن باشد که قطعه قطعه شوم و هفتاد بار به فجیع ترین صورت کشته شوم; رضای تو برای من پسندیده است. خداوندا ! من چگونه به خود مغرور باشم , در حالی که اگر تو مرا گرامی نداری , ذلیم اگر تو مرا یاری نفرمایی , مغلوب و شکست خورده ام. اگر تو مرا تقویت نکنی , ضعیف و ناتوانم. اگر مرا یاد خودت زنده نگردانی مرده ام و اگر پرده پوشی تو نبود , اولین باری که من گناه کردم , رسوا می شدم

خداوندا ! چگونه رضایت تو را طلب نکنم در حالی که عقل مرا کامل کردی تا تو را بشناسم و حق را از باطل و امر را از نهی و علم را از جهل و نور را از ظلمت تشخیص بدهم. آنگاه خدای عزوجل می فرماید: قسم به عزت و جلالم که بین تو و خود هیچ پرده و مانعی در هیچ زمانی ایجاد نمی کنم. این گونه با دوستانم رفتار می کنم.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

 

 تشبیح تقوا:

 

ای احمد ! بر تو باد تقوا , که صدر و ساقه و ذیل دین , تقوا است و به وسیله آن , بنده می تواند به خداوند تعالی تقرب یابد. ای احمد ! تقوا , زینت مومن است. تقوا , چونان کشتی است; همان گونه که از دریا به جز با کشتی نمی توان نجات یافت زاهدان نیز جز با تقوا نمی توانند نجات یابند. ای احمد ! هیچکس نیست که مرا عبادت کند و در مقابل من خشوع  کند مگر آن که همه چیز در برابر او خاشع شود. ای احمد ! تقوا در های عبادت به روی بنده می گشاید در نتیجه بنده نزد خلق گرامی می شود و به وسیله آن به قرب خدای عزوجل می رسد.

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

ارزش سکوت:

ای احمد ! بر تو باد سکوت و کم حرفی ; چرا که آبادترین مجلس و محفل , قلب های صالحان و ساکنان و ساکتان و خرابترین مجلس و محفل , قلب های بیهوده گویان است.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

زاهدان امت پیامبر و بنی اسرائیل:


پیامبر (ص) عرض کردند: خداوندا ! آیا زاهدان امت من بیشترند یا زهاد بنی اسراییل ؟ فرمود: مقدار زاهدان بنی اسراییل در مقام مقایسه با زهاد امت تو , به اندازه یک موی سیاه در بدن یک گاو سفید است. عرض کردند: چگونه چنین است در حالی که تعداد بنی اسراییل بیشتر از تعداد امت من است ؟ فرمود: چون آن ها پس از یقین , شک کردند و بعد از اقرار به حقیقت , آن را انکار کردند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: من شکر و حمد خدای تعالی را بجا آوردم و دعا کردم که خداوند آن ها را حفظ و رحمت فرماید و سایر خیرات را بر آنان نازل کند.

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

اوصلف زاهدان: 


پیامبر اکرم (ص)  عرض کردند: خداوندا ! این زاهدان که توصیفشان کردی چه کسانی هستند ؟ فرمود: زاهد آن کسی است که خانه ای ندارد که اگر خراب شد , غم بخورد. فرزندی ندارد که اگر مرد , محزون شود و هیچ چیزی ندارد که اگر از دست رفت , غصه بخورد و هیچکس را نمی شناسد که او را لحظه ای از یاد خدا غافل کند. غذای اضافی ندارد که از او بطلبند و لباس نرم نمی پوشد. ای احمد ! چهره اهل زهد , از شب زنده داری و روزه , زرد و زبان آن ها از شدت ذکر خداوند خسته شده است. قلب هایشان در سینه هایشان , از مداومت سکوت , مجروح شده است. آنان هرچه در توان دارند ( در عبادت ) کوشش می کنند ولی نه به خاطر ترس از جهنم یا شوق بهشت , بلکه در ملکوت آسمان و زمین می نگرند و می یابند که خداوند سبحان شایسته عبادت است.

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

 پاداش زاهدان:

 

ای احمد ! آیا می دانی پاداش زاهدان نزد من چیست ؟ عرض کردند: خیر , ای پروردگار من. فرمود: مردم محشور می شوند ودر حساب آن ها مناقشه و دقت می شود ولی آنان از این امور در امان هستند. کمترین چیزی که به زاهدان می دهم آن است که کلید های بهشت را عطایشان می کنم تا از هر دری که خواستند وارد بهشت شوند. و میان جمال خودم و آنان پرده ای قرار نمی دهم. لذت های گوناگون گفتگوی با خودم را به آنان می چشانم و آن ها را در جایگاه صادقان می نشانم و کار های دنیا و رنج هایی را که کشیده اند به یادشان می آورم و چهار در به رویشان می گشایم ; از یک در هدایای من به آن ها می رسد , از در دیگر به من هرگونه که بخواهند و بدون هر مانعی نگاه می کنند و از یک در به آتش دوزخ و ظالمانی که عذاب می شوند می نگرند و از دیگر نیز دختران نوجوان و حورالعین ( زنان فراخ چشم ) بر آنان وارد می شوند.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

اوصاف اهل آخرت: 


ای احمد ! اهل خیر و آخرت شرم گینانند , حیای آن ها زیاد و حماقتشان کم و نفع آنان فراوان و حیله آن ها اندک است. مردم از دست آن ها در رفاهند ولی خودشان از دست خویش در رنجند. کلامشان سنجیده است. به حساب خود می پردازند. خود را به زحمت می افکنند. چشم هایشان می خوابد ولی قلبشان نمی خوابد. چشمانشان گریان و قلب هایشان به یاد خداست. هنگامی که درگیر مردمان در غفلت به سر می برند آن ها در ذکر و یاد حق هستند. در آغاز نعمت , ستایش الهی و در پایان آن شکر خدا را به جای می آورند. دعایشان نزد خدا مقبول و سخن ایشان نزد پروردگار پذیرفته است و وجود آن ها مایه مباهات و خوشنودی فرشتگان است. و دعای آن ها زیر حجاب ها می چرخد. خداوند دوست دارد کلام آنان را بشنود آنگونه که مادر دوست دارد به کلام فرزند خود گوش دهد. از خداوند لحظه ای غافل نمی شوند. پر خوری و پر گویی و پوشیدن لباس های متنوع و زیاد و رنگارنگ را دوست ندارند. مردم نزد آن ها مردگانند و خداوند , زنده کریم , آنهایی را که از ایشان رخ برتافتند با بزرگواری فرا می خوانند و آنان را که به اینان روی آورده اند با مهربانی می پذیرند. دنیا و آخرت نزد آن ها یکسان است.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

نفس چونان شتر مرغ:


ای احمد ! با لباس جذاب و غذای لذیذ و بستر نرم , خود آرایی مکن چرا که نفس , خاستگاه هر بدی و رفیق هر نادرستی است. تو نفس را به اطاعت خدا می خوانی ولی او تو را به نافـرمانی مـی کشاند. هرگاه که می خواهی اطاعت خدا کنی با تو مخالفت می کند و هرگاه که بخواهی نافـرمانی از خدا کنی با تو همراهی می کند. هرگاه که سیر شود , طغیان می کند و هرگاه که گرسنه شود , فریاد و فغان سر می دهـد و هرگاه که بی نیـاز شود , تکبـر و بزرگی می ورزد. هرگاه که بزرگ شود , فراموش کار می شود و هرگـاه که در امنـیـت باشد , غفـلت مـی ورزد. نفس آدمی , مثل شتـرمرغ است که فــراوان می خورد ولـی وقتـی که بر آن سـوار می شـوند ( بار می گذارند ) نمی پرد. و مانند خرزهره است که رنگش زیبا ولی مزه اش تلخ است.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

اوصاف دنیا زدگان: 


ای احمد ! دنیا و اهل آن را دشمن بدار و آخرت و اهل آن را دوست بدار. عرض کرد: ای خدای من ! اهل دنیا و آخرت چه کسانی هستند ؟ خداوند فرمـود: اهل دنیا کسی است که خوردن و خندیدن و خواب و غضبش زیاد و رضایت او کم می باشد. اگر به کسی بدی کرد از او پوزش نمی طـلبد و عذر کسـی را که از او عذر خواهی می کند نمی پذیرد. هنگام عبادت , کسل و هنگام معصیت , شجاع است. آرزویـش دراز و مرگش نزدیک است. به حساب خود نمی پردازد. نفعش به دیگران کم می رسد. حرف زیاد می زند. ترس کم دارد. هنگام رسیدن به غذا , بسیار شادمان می شود. اهل دنیا هنگام نعمت , شکر و هنگام بـلا , صبر نمی کنند. به کارهایی که انجام نداده اند خودستایی می کنند و چیزی را ادعا می کنند که واجد آن نیستند و از روی آرزو و هوس سخن می گویند. عـیوب دیگران را بازگو ولی خوبی های آن ها را مخفی می کنند. عرض کرد: آیا اهـل دنیـا این همه عیب دارند ؟ فرمود: ای احمد ! اهل دنیا عیب فراوان دارند. جاهلند , احمقـنـد , در مقابل استـاد خود تواضع نمی کنند , خود را عاقل مـی پندارند در حالی که نزد اهل معرفـت احمق هستند.

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

اوصاف و مقام اولیای خداوند:


ای احمد ! در بهشت قصری است از لوء لوء بر فراز لوء لوء , مروارید بزرگ درخشان روی مروارید که در آن ها قطع و وصیله وجود ندارد ( یک پارچه است ) در این کاخ , دوستان خاص من هستند که هر روز هفتاد بار ( به لطق و مهر ) به آن ها نظر می افکنم و هربار با آن ها سخن می گویم و هفتاد بار بر قلمرو و مقامشان می افزایم. و آنگاه که اهل بهشت از خوردن لذت می برند اینان از ذکر و سخن و گفتار من لذت می برند. عرض کردند: خداوندا ! نشانه های این ها چیست ؟ خداوند فرمود: زندانیانی هستند که زبان های خود را از حرف های غیر ضروری و شکم های خود را از غذا های غیر لازم , محفوظ و حبس کرده اند.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

اوصاف درویشان راستین: 


ای احمد ! محبت من در گرو محبت درویشان و تقرب به ایشان است. عرض کردند: درویشان کیانند؟ خداوند فرمود: آنان که به کم , راضی و بر گرسنگی , صابر و در نعمت , شاکر هستند; از گرسنگی و تشنگی خود شکایتی ندارند و هرگز دروغ  بر زبان خود جاری نمی کنند و نسبت به پروردگارشان غضب نمی نمایند و برای چیزی که از دستشان رفت , غمگین نیستند و نسبت به چیزی که بدست می آورند , فرحناک و شادمان نمی  باشند. ای احمد ! محبت من در گرو محبت درویشان است , پس به آن ها نزدیک شو و همنشینی با آنان را اختیار کن و از ثروتمندان و مجلسشان فاصله بگیر , چرا که درویشان دوستان من هستند.

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

تعجب خدا از سه گروه:


ای احمد ! از سه بنده خود تعجب می کنم: بنده ای که به نماز ایستاده و میداند که دست های خود را به جانب چه کسی دراز کرده و در پیشگاه چه کسی ایستاده و در عین حال خواب آلود است. و تعجب می کنم از بنده ای که روزیِ امروز خود را از سبزی مختصری دارد ولی برای فردایش به فکر فرو رفته است. و تعجب می کنم از بنده ای که نمی داند آیا من از او راضی هستم یا بر او غضبناکم , ولی خندان است.

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

گرسنگی , سکوت , خلوت:


ای احمد ! ای کاش می دانستی که گرسنگی و سکوت و تنهایی چه لذت و آثاری دارن ! عرض کرد: خداوندا ! گرسنگی چه اثراتی دارد ؟ خداوند فرمود: حکت , حفظ قبل , تقرب به من , حزن همیشگی , کم خرج بودن بین مردم , حق گویی , بی اعتنایی به سختی یا آسانی زندگی.

 

ای احمد ! آیا می دانی چه هنگامی بنده به من نزدیک می شود ؟ عرض کرد: خیر پروردگار من ! فرمود: وقتی که گرسنه یا در حال سجده باشد.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

 

عوامل تقرب به خداوند:

 

 

 

پیامبر (ص) عرض کردند: خداوندا ! مرا راهنمایی کن که با چه کاری به تو تقرب جویم ؟ خداوند فرمود: شب خود را روز و روز خود را شب قرار بده. عرض کردند: چگونه چنین کنم ؟خداوند فرمود: خوابت را نماز و غذایت را گرسنگی قرار بده. ای احمد ! به عزت و جلالم سوگند که هر بنده ای که چهار صفت را برای من ضمانتکند , من نیز او را به بهشت وارد می کنم: زبانش را در کام بپیچد و حرف نزند مگر آن که آن سخن برای او مفید و مثر بخش باشد. قلب خود را از وسوسه های اهریمنی حفظ کند. همواره بیاندیشد که من به او آگاه و بر کارهایش ناظر هستم. و گرسنگی , نور چشمانش باشد ( گرسنگی را دوست بدارد ).

 

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

دوری از خوی بچه گانه:


ای احمد! بپرهیز از اینکه مانند بچه باشی که هرگاه به سبز و زرد نظر می افکند , به آن ها دل می بندد و یا ترش و شیرین در اختیارش قرار می گیرد , نسبت به آن فریفته می شود.


 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

 

 پارساترین مردمان:


ای محمد! اگر دوست داری که پارساترین مردمان باشی , نسبت به دنیا زهد پیشه کن و نسبت به آخرت رغبت داشته باش. پیامبر (ص) گفت: خداوندا ! چگونه نسبت به دنیا زهد بورزم ؟ خداوند فرمود: از خوراک وآاشامیدنی و پوشاک دنیا به اندازه خیلی کم (دو کف دست) استفاده کن  و برای فردا چیزی ذخیره مکن و همواره به یاد من باش. پیامبر (ص) پرسید: خداوندا ! گونه همواره به یاد تو باشم؟ خداوند فرمود: با دوری از مردم و کینه نسبت به ترش و شیرین و خالی نگه داشتن شکم و خانه از دنیا.

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

شایستگان محبت خداوند: 


ای محمد ! محبت من شامل کسانی است که به خاطر من محبت می کنند و به خاطر من عطوفت و مهربانی می کنند , و به خاطر من با دیگران مـی پیوندند , و محبت من شامل کسانی است که بر من توکل می کنند. وبرای محبت من نه نشانه مخصوصی است و نه پایان و نهایتی. هرگاه که یک نشانه را از سر راه محبوبان خویش بر دارم نشانه دیگری را قرار خواهم داد.اینان کسانی هستند که به مردم به همان گونه که من نگاه می کنم, می نگرند و دست نیاز به  سوی خلق دراز نمی کنند. شکم آن ها از مال حرام خالی است. خوشی و کامرانی آن ها در دنیا ذکر و محبت و رضایت من از ایشان است.

 

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 

 

 

 

 

 برترین اعمال:

 

 

 

 

از امیر مومنان علی (علیه السلام) روایت شده است که:پیامبر در شب معراج از پروردگارش پرسید:پروردگارا ! برترین و شریف ترین کار ها کدام است ؟ خداوند عزوجل در پاسخ فرمود: هیچ عملی نزد من بالاتر از توکل بر من و راضی بودن به آنچه که من قسمت کرده ام نیست.    

   

 

 

 

 

 

 منبع:جامع الاحادیث

 

میر علی فاطمی بازدید : 66 چهارشنبه 02 مهر 1393 نظرات (0)

 

 

 

خداوند عزوجل می فرماید:

ای بنده من به هنگام معصیت مرا به یاد آور و به این فکر کن که از کی نافرمانی می کنی.

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦     

 

خداوند عزوجل می فرماید:

گناه نکن که باعث ناراحتی من و پیامبر می شود

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦     

 

خداوند عزوجل می فرماید:

هر جوانی به خاطر من شهوتش را ترک کند, همانا او بنده ناب و خالص من است.

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦     

 

خداوند عزوجل می فرماید:

ای بنده من, به بزرگی و کوچکی گناه نگاه نکن

ببین از که نافرمانی می کنی.

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦     

 

خداوند عزوجل می فرماید:

آنکه بین آفریده های من خط کشید, شیطان بود! شیطان مسوول فاصله هاست!

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦     

 

خداوند عزوجل می فرماید:

 شگفتا آن كه وضع اين عالم را مى بيند چطور منكر آخرت مى شود.
و عجبا آن كسى كه يقين به مرگ دارد چگونه دلش شاد مى گردد. 

 

 


میر علی فاطمی بازدید : 339 چهارشنبه 26 شهریور 1393 نظرات (0)

 

 

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦     

ای فـــرزند آدم ! 

من تو را آفریده ام و از حال درون تو با خبرم. اسرار تو را می دانم و برملا نمی کنم تنها کسی هستم که مطمئنی به تو خیانت نمی ورزم. از تو کوچکتر نیستم و هیچ گاه پایان نمی پذیرم سرچشمه و منبع همه عشق ها و محبت ها منم.

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦ 

تو را برای خودم درست کرده و پرداخته ام. به من روی آور و با من انس بگیر. از دیگران بگریز و در من بیاویز. تو مال منی نه از آن دیگران. اگر یک قدم  به سوی من بیابی ده قدم به سوی تو بر خواهم داشت.

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦ 

ای فــرزند آدم!

من سخنانت را می شنوم وقتی که با من حرف می زنی و درد دل باز می گویی تو نیز سخنان مرا در کتاب من بخوان که فرشتگانم بر تو فرود آورده اند و من بدان وسیله با تو سخن می گویم.

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦ 

ای فـــرزند آدم!

اگر با من انس بگیری تو را از همگان بی نیاز می کنم و اگر با غیر من مانوس شوی در هر کاری محتاج و گرفتار خواهی ماند.

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦ 

ای فرزند آدم از کسی جز من بیم نداشته باش و مهراس به یاد آور که هیچ قدرتی یارای مقابله با اراده من را ندارد. از یاد مبر که هیچ اتفاقی در عالم , جز به خواست من نمی افتد.

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦ 

ای فـــرزنـــد آدم !

من همنشین کسی ام که به یاد من باشد من از رگ گردن به تو نزدیک ترم و تو را از خودت بهتر می شناسم در هیچ حالی فراموشم مکم و یاد مرا از خود دور مساز.

 

 

 .♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦ 

در خلوت خود به اندیشه بنشین و در تنهایی خود سخنان مرا بشنو نعمت های مرا بشمار و خطاهای خودت را به یاد آر. مرا دوست داشته باش و محبتم را در دل دیگران نیز بیانداز. مهربانی های مرا برایشان بازگو کن . سایه سار لطف مرا بر فراز وجودشان نشان ده.

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦ 

ای فـــرزند آدم !

دل به دنیا مبند و با دنیا انس مگیر. دنیا بسیار کوچکتر از آن است که پاداش و مزد حتی لحظه ای از خاطر تو باشد و بهای حتی پاره ای از دل تو شمرده شود. جان آسمانی تو جز من قیمتی ندارد و جز بهشت من هیچ چیز نمی تواند هزینه وجود تو را جبران کند.

 

 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦ 

اگر چشم تو می دید آنچه را برای اولیای خود آماده کرده ام , قلب تو آب می شد . جان تو به شوق از تن به درمی رفت. این ها پاداش دلی است که تنها به من گره خورده و فقط مرا در خود جای دارد.

 


 

 ♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

ای فرزند آدم !

آیا دلت نمی خواهد به دیدارم بیایی؟

آیا دلت برای گفت و گو من تنگ نشده است؟

آیا نمی خواهی جامه نو بپوشی و خد را خوشبو کنی و هدیه ای برداری و شاخه گلی در دست بگیری و به خانه معشوق رهسپار شوی؟

 

 

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جـــملات زیــبای خـــداوند♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

خداوند عزوجا می فرماید»

یا مرا پیش آدمیا فریاد کن تا نام تو را پیش فرشتگان خویش بر آورم که چون در خلوت به مناجات من می شینی و به عبادت من بر می خیزی به فرشتگان خود می گویم:

بنگرید بنده ام چگونه از دیگران گسسته و به من پیوسته و رشته مهر و الفت به ذکر من بسته است

شاهد باشید که او را آمرزیده و او را برای خویش برگزیدم.

 

 

درباره ما
سخنان زیبای خدایی - سخنان زیبای خدا - سخنان خدا - سخنان زیبا در مورد خداوند - سخنان زیبا - سخنان اموزنده خدا - سخنان ارام بخش زیبا -
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 245
  • بازدید کلی : 21,280